معنی جابه جایی هوا
حل جدول
باد
جابه جایی
نقل و انتقال
جا به جایی هوا
باد
جا ب جایی هوا
باد
جابه جاشدن
نقل مکان کردن
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه پیشنهادی
فرهنگ عمید
محلبهمحل، مکانبهمکان، نقطهبهنقطه: آن حکیم خارچین استاد بود / دست میزد جابهجا میآزمود (مولوی: ۴۱)،
درحال، فوراً، فیالفور: جابهجا افتاد و مرد،
* جابهجا شدن: (مصدر لازم)
از جایی به جای دیگر رفتن،
از جای خود تکان خوردن استخوان یا مفصل، از بند دررفتن، از جا دررفتن،
* جابهجا کردن: (مصدر متعدی)
چیزی را از جایی به جای دیگر گذاشتن،
چیزی را در جای خود قرار دادن،
جایی
مستراح، مبال، مبرز، بیتالخلا، خلا، آبشتنگاه،
لغت نامه دهخدا
هوا در هوا. [هََ دَ هََ] (ق مرکب) بیهوده. هوسبازانه:
صرف شد آن بدره هوا در هوا
مفلس و بدره ز کجا تا کجا.
نظامی.
تعبیر خواب
اگر هوا سرخ رنگ باشد، قتل است. اگر سبز دید غله و نباتات بسیار است. اگر هوا پر گرد و سرد بیند پادشاه بیگانه در آن موضع در آید و رنج رساند. - محمد بن سیرین
فرهنگ معین
(اِ.) مستراح.
معادل ابجد
47